اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 27 / 6 / 1391
نویسنده :

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:
«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.

بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ پولی نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت.

باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟ عابد گفت: تا آن درخت برکنم؛

گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» باز ابلیس و عابد درگیر شدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!
عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟
ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی


|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 27 / 6 / 1391
نویسنده :


        به نام خدایی که زن آفرید                      حکیمانه امثال ِ من  آفرید

        خدایی که اول تو را از لجن                    و بعداً مرا از لجن آفرید !

        برای من انواع گیسو و موی                  برای تو قدری چمن آفرید !

        مرا شکل طاووس کرد و تورا                 شبیه بز و کرگدن آفرید !

        به نام خدایی که اعجاز کرد                   مرا مثل آهو ختن آفرید

        تورا روز اول به همراه من                      رها در بهشت عدن آفرید

        ولی بعداً آمد و از روی لطف                  مرا بی کس و بی وطن آفرید

        خدایی که زیر سبیل شما                     بلندگو به جای دهن آفرید !

        وزیر و وکیل و رئیس ­ ات نمود                مرا خانه ­ داری خفن آفرید

        برای تو یک عالمه عشق خوب              شراره ، پری ، نسترن آفرید

        برای من اما فقط یک نفر                      براد پیت من را حَسَنْ   آفرید !

        برایم لباس عروسی کشید                   و عمری مرا در کفن آفرید

        به نام خدایی که سهم تو را                  مساوی تر از سهم من آفری

راستی اینو بگم این شعر فقط جنبه ی طنز داشت و هیچ مفهوم دیگه ای نداره


|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 14 / 6 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

پروژه اخر عاقبت بچه های برق رو کی میخواااااااااد بهش بدیم

هدیه ویژه هم در نظر داریم


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : 6 / 6 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

حسن خلق

واقعا بعضيا كوچيكتر از ايني هستن كه بخوان مفهوم اين واژه  رو درك كنن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!111


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

آخرین مطالب